پس از رهنمود هوشمندانه رهبر انقلاب درباره ضرورت خودداري فعالان رسانه اي از " شايعه سازي ، شايعه پراکني و ايراد تهمت به روساي قواي سه گانه و رئيس مجمع تشخيص مصلحت " ، اين تصور نادرست در برخي ايجاد شد که گويا رهبر انقلاب نقد مواضع و اقدامات غلط و هزينه زاي مسئولان کشور را نفي فرمودند ، حال آنکه تصريح معظم له بر عناوين " شايعه سازي و شايعه پراکني و تهمت زدن " در کنار تاکيد ايشان بر لزوم پرهيز از " بدبين کردن مردم نسبت به نخبگان و مسئولان شان " و تقبيح " ترديد افکني در کار مسئولين رسمي کشور (شوراي نگهبان و وزارت کشور ) بعد از انتخابات " ، راه و ماموريت صحيح براي نويسندگان متعهد را به خوبي تعيين کرده است.
براي شناخت بهتر اين مسير ، از رهنمود ديگر مقتداي مان که فرمودند نبايد افراد را به علت انجام يک خطا و اختلاف سليقه ، منافق يا ضد ولايت فقيه ناميد ، وام مي گيرم تا به اين نتيجه برسم که بعضي خواص ، نخبگان و مسئولان در حوادث پس از انتخابات ، بي آنکه منافق يا ضد ولايت فقيه باشند ، اما به علت بصيرت نداشتن در مسير بدخواهان کشور و مردم گام نهادند که نقد بد فهمي و کجروي آن ها بايد با استنادات دقيق – و نه با شايعه سازي و شايعه پراکني و تهمت زدن _ صورت پذيرد .
به نظر مي رسد بعضي خواص ، صرفا" به خاطر زاويه داشتن با رويکرد و روحيه دکتر احمدي نژاد به موضع مخالف خواني نا خواسته با منويات رهبر انقلاب و عدول از نقشه راه نظام افتادند که البته با موضع گيري و تدابير غلط خود ، منافقين و مخالفين سابقه دار حکومت ولايي را دلشاد و تشجيع کردند. در اين ميان ، اما نقش آقاي هاشمي رفسنجاني بيش از سايرين مورد توجه آگاهان و تحليل گران سياسي قرار گرفت .
رويکرد و عملکرد آقاي هاشمي رفسنجاني در تحولات پيش و تحرکات پس از انتخابات ، بارها نقد شده و ايشان نيز از فرصت و مهلتي که رهبر فرزانه انقلاب براي اصلاح رفتار برخي خواص فراهم فرمودند ، برخوردار بود ، اما آيا از آن همه لطف و صبوري نظام و مردم در جهت همسو شدن با ملت ايران بهره برداري مطلوبي کرده است ؟
سخنان اخير آقاي هاشمي رفسنجاني در مشهد را بايد از مصاديق ناسپاسي برخي خواص در قبال بردباري و عطوفت ملت و نظام دانست . در حالي که افکار عمومي در پي بروز اغتشاشات پس از انتخابات براي برخورد امنيتي و قضايي با عده اي از خواص و صحنه گردانان آشوب هاي سياسي و خياباني آمادگي کامل داشت ، اما نظام از اين فرصت براي برخورد با اينان استفاده نکرد تا معلوم شود در اين سرزمين با خواص کج فهم و اشتباه کار همچون منافقين و ضد انقلاب برخورد نمي شود بلکه به آن ها مهلت جبران خطا کاري داده مي شود ، ليکن تداوم موضع طلبکارانه ، مبتکرانه و قدر ناشناسانه اين جماعت نسبت به خطاپوشي مردم و رهبري ، بغض ملتي را سنگين تر مي کند که همواره خشم و مطالبه خويش را در پاي توقع مراد و مقتداي خويش ناديده گرفتند تا باز هم عده اي از اقدامات تنبيهي آنها در امان بمانند . آري ، اين عده از خواص سال هاست که صرفا" به علت تدابير رهبري توانستند در اين جامعه زندگي کنند و متاسفانه هيچ گاه اين مهم را درک نکرده اند .
مرور سخنان اخير آقاي هاشمي رفسنجاني ، هر ذهن کنجکاوي را به نکات قابل تاملي جلب مي کند . در حالي که رهبر معظم انقلاب زير سوال بردن اصل انتخابات را " بزرگترين جرم " و " ترديد افکني در کار مسئولين رسمي کشور ( شوراي نگهبان و وزارت کشور ) " را نخستين کار مطلوب دشمنان در فتنه بعد از انتخابات ناميدند ، وي در سخنراني مشهد اظهار کرد ؛ چون آن روز ميليون ها ( ! ) نفر در خيابان ها ريخته بودند و قاطعانه گفتند در انتخابات تقلب شده ، او نيز گفت ترديد دارد !
اگر چه مواضع پيش از انتخابات بستگان و اطرافيان ايشان نشان مي داد القاء وقوع تقلب در انتخابات و ريختن در خيابان ها جزو برنامه هاي قطعي بوده ، اما اين موضع آقاي هاشمي رفسنجاني در کنار تاکيد وي در همان سخنراني که از " آشنايي 60 ساله " خود با رهبري و آگاهي از مشي و مواضع اصلي معظم له حرف زدند ، جويندگان صداقت را رنجيده خاطر مي کند .
آقاي هاشمي رفسنجاني که اخيرا" – و به حق – بر ضرورت وحدت نيروها و کنار گذاشتن اختلافات تاکيد دارد ، اما در سخنان مشهد خود اظهار کرد : حکومت ، بسيج و سپاه دارد و اين طرفي ها هم استاد ، دانشجو ، نخبه ، کارگر و مدير دارند ! فارغ از اين که اصولا" اوباش جلوه دادن نخبگان و مديران کشور و مخالف خواندن آنها با بسيج و سپاه يک توهين به اقشار فرهيخته و زحمتکش جامعه است ، اما پرسش اصلي اين است که آيا وي با اين روش و با القاء اين چند دستگي ها دنبال ايجاد وحدت است ؟ تلاش براي دامن زدن به تقسيم " حکومت " و " اين طرفي ها " چه نسبتي با دلسوزي براي وحدت دارد ؟
او همچنين در جايي از از سخنراني خود گفت از اينکه دولت و مبلغان حرف هايي مي زنند و همه را به پاي رهبري مي گذارند ، خيلي غصه مي خورد و از سوي ديگر همچون موارد قبلي سعي مي کند از روابط و سوابق دوستي خود با رهبري مايه بگذارد ، حال آن که رهبر انقلاب در نماز جمعه پس از انتخابات آخرين وضعيت را در اين خصوص براي مردم ايران تبيين فرمودند.
آقاي هاشمي در اين سخنراني يک بار گفت جامعه ايي که 3 الي 4 ميليون دانشجو دارد نمي تواند با فريب اداره شود ، اما آن گاه که مي خواهد پسرش – مهدي – را از اتهام رشوه خواري در پرونده استات اويل مبري بداند ، مي گويد : " در آن ماجرا که برخي از دانشجويان شلوغ بازي کردند و قضيه به مجلس کشانده شد ..." سوال اين است که بالاخره دانشجويان اهل فهم و درک مسائل هستند يا عده اي شلوغ کار و دردسر ساز ؟
نکات ديگري نيز در اين سخنان آقاي هاشمي رفسنجاني وجود دارد که نمي توان رابطه آن ها را با دلسوزي براي نظام درک کرد نظير اينکه ايشان راه حل پيشنهادي خود براي آرام کردن آنچه که وي معترضين مي خواند را " قانون " دانست و ... ناگفته پيداست که تدبير نظام در شرايط کنوني تحمل کجروي ها و کج فهمي ها و قدر ناشناسي هاي خواص غافل و لجباز است که بدون داشتن اهداف دشمنانه ، اما بر خود محوري و حرف ناشنوي از نظام اصرار دارند . اگر چه معناي ادامه اين مسير از دست دادن مهلت و فرصتي است که مردم و رهبري به اين عده داده اند ، اما " تدبير" هميشه به معناي " تحمل " نيست .
[نام مقاله : سخنان آقاي هاشمي رفسنجاني دلسوزانه بود ؟] [نویسنده : محمد جعفر بهداد]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برای درج نظر درباره ی این مقاله
ابتدا در قسمت نظر به عنوان: گزینه نام / آدرس اینترنتی:
را انتخاب و پس از تکمیل آن ، نظرتان را در کادر زیر درج فرمائید