سخنان آیت الله علم الهدی در جمع مداحان اهل بیت 20/09/1388


آيت الله سيد احمد علم الهدي که در اجتماع مداحان اهل بيت در مهديه تهران سخن مي گفت، با بیان شباهت های موقعیت سیاسی کنونی کشور با موقعیت حضرت مسلم در شهر کوفه ، به بیان ویژگی های گروه های مختلف سیاسی در کشور پرداخته و از نخبگان هیات های مذهبی خواست در این برهه حساس تاریخ انقلاب اسلامی، رسالت تاریخی خود را انجام دهند.
آیت الله علم الهدی که جمعه شب (20/09/1388) در جمع پر شور نخبگان و مادحان هیات‌های مذهبی در مهدیه تهران سخن می گفت، با اشاره به شرایط سیاسی کشور تصريح کرد: امروز مقام معظم رهبري در شرايط و مظلوميتي قرار دارند که حضرت مسلم ابن عقيل در کوفه قرار داشت.

امام جمعه مشهد افزود: ‌سه گروه در آن روزگار، در جبهه مقابل حضرت مسلم قرار گرفتند. عده ای رودر رو در قالب نیروهای محمد بن اشعث با حضرت مسلم جنگیدند، اما عده اي هم در آن روزگار تدارکاتچي لشکر مقابل حضرت مسلم ابن عقيل بودند، عده ای که در برهه ای ادعایی دوستی با اهل بیت و حضرت مسلم را هم داشتند به تدارکاتچی لشکر محمد ابن اشعث تبدیل شدند، عده ای هم تنها در گوشه ای ایستادند و برای آنکه در این نبرد هزینه ای پرداخت نکنند به تماشا ایستادند. وی در ادامه با مقایسه شرایط آن دوره با شرایط کنونی عنوان داشت، امروز هم عده ای در قالب "فتنه سبز" بی رحمانه و با تمام قوا در مقابل رهبری این نظام ایستاده اند.

آیت الله علم الهدی خطاب به سران فتنه افزود: انتخاباتی برگزار شد، انواع و اقسام حیله ها و منکرات را به کار گرفتید ولی باز هم مردم شما را در آن انتخابات شناختند، خدعه شما را شناختند و شما را انتخاب نکردند، تقصیر مقام معظم رهبری چه بود، حال باید جمع شوید، لشکرکشی کنید؟ از این خیابان به آن خیابان و از این دانشگاه به آن دانشگاه؟ توهین به رهبری و به حضرت امام بکنید؟

علم الهدي با اشاره به دو دسته دیگر گفت: این دسته اول دشمن هستند و از دشمن انتظاری جز دشمنی نیست، اما حرف ما با دو دسته دیگر است که امروز تدارکاتچی دشمن هستند. وی با بيان مشخصات یکی از این دو دسته، آنها را افرادی دانست که علی رغم ابراز علاقه نسبت به نظام و انقلاب، با رفتار و گفتار خویش، عملا لشکر دشمن را تدارک می کنند و ادامه داد: امروز طرف ما تدارکاتچي هايي هستند که خود را همسنگر رهبري مي دانند، امروز هم می گویند ما مخلص رهبری هستیم، ولي تدارکاتچي لشگر محمد ابن اشعث شده اند و براي دشمن تدارک مي کنند. وی در ادامه با انتقاد از این رویکرد گفت: اين افراد که سابقه همسنگري با رهبري را نيز دارند، نبايد تدارکاتچي دشمن شوند.

امام جمعه مشهد با اعلام اينکه وقتی يک حزب ضعيف که دست در دست آمريکا و انگليس دارد تشکيل می شود، آنگونه با آب و تاب به آن بها می دهند و مدعی می شوند، حال چه می شود یک تشکلی مثل بسیج که دنباله رو رهبری است را بیایید بکوبید و به آن اهانت کنید، آنوقت بگویید من دوست دار رهبری هستم؟!

علم الهدی با انتقاد از بی تقوایی برخی رسانه ها در تحریف سخنانش پیرامون هاشمی رفسنجانی گفت: بنده چندي قبل در يک سخنرانی، با اشاره به وابستگی برخی چهره ها به نظام، از اینکه این چهره ها امروزتدارکاتچي هاي دشمن شده اند گله کردم که نکاتي از سخنانم تحريف شد. این جنگ بی رحم رسانه ای آمده فقط سخنان من در مورد وابستگی این آقا به نظام را بیان کرده ام را منتشر کرده است. علم الهدي گفت: بنده همچنان هم معتقدم که آن آقايي که مخاطب صحبت من بود، وابسته به نظام بوده اما امروز با سخنان خود تدارکاتچي دشمن هستند.

وي در توصیف دسته سوم، این دسته را افرادي دانست که در مقابل هجمه به رهبر انقلاب و ارزش های انقلاب اسلامی تنها نشسته و تماشا می کنند و با گرفتن ژست های دموکراتیک مآبانه، تصور می کنند که افراد بي دين به دنبال آن ها به راه خواهند افتاد. وي با گلایه از این دسته، گفت: اين افراد نسبت به مسائل رخ داده در کوي دانشگاه اظهار نارضايتي مي کنند اما درخصوص جرم بزرگ زير سوال بردن انتخابات چيزي نمي گويند. وي افزود: در جريانات پس از انتخابات تعدادی بسيجي شهيد شدند، چرا در اين مورد صحبت نمي کنيد.

علم الهدي خطاب به اين افراد افزود: از شما که اعتبار خود را مديون انقلاب هستيد و منشا قدرت و اعتبار سیاسی تان دامان رهبری بوده است، شما که اگر اگر کلام گهربار مقام معظم رهبری شما را فرزانه معرفی نمی کرد، به این موقعيت سیاسی نمي رسيديد، پس حال که رهبری مورد تهاجم است چرا اينگونه عمل مي کنيد؟ با یک ژست دموکراتیک، به دنبال کمیته تشکیل دادن هستید؟ وي از افرادي که واقعا دوست نظام هستند خواست با بصيرت، سوژه عمليات رواني اردوگاه لامذهب هاي خياباني نشوند.

امام جمعه مشهد گفت: اينکه برخي افراد به دليل ترس از متهم شدن، صحبتي نمي کنند، گرفتار شدن در جنگ نرم است و بايد حواسمان را جمع کنيم سوژه عمليات رواني نشويم. وی با اشاره به برخی اظهار نظر ها گفت: امروز اگر به بنده برچسب خشونت، برخورد، عبوسی و بداخلاقی زده می شود، برای این است که از یک طرف من را برای اینکه دیگر از این برچسب ها نخورم، از اظهار نظر بازدارند و از طرفی شما را نیز تحت تاثیر قرار دهند که اگر سخنان مرا شنیدید این احساس به شما دست بدهد. باید بسیار مراقب بود که در این موارد سوژه عملیات روانی دشمن قرار نگرفت.

وي خطاب به مداحان حاضر در جلسه گفت: شما بايد به صورت جدي وارد خدمت شويد و اگر حساسيتي درمقابل اين جريان ها نداشته باشيد، امام حسين نوکري شما را نمي خواهد.

امام جمعه مشهد مقدس با اشاره به جنگ نرم و لزوم بصيرت در مقابل اين جنگ گفت: دشمن همه امکانات خود از قبيل رسانه ها، اينترنت و ماهواره را براي تهاجم بسيج کرده است. وي خطاب به مداحان گفت : بايد حواستان جمع باشد گرفتار جنگ نرم دشمن نشويد و با محافظه کاري حرفهاي تان را نزنيد.

علم الهدي با بيان اينکه در ذهن مردم از زينب و امام حسين(ع) خواهر و برادر معمولي نسازيد بلکه در نظر داشته باشيد که يک طرف امام زمان است، گفت: حضرت ابوالفضل(ع) ، مجسمه تقوي و ايثار است و نبايد آن ‌را در غالب شواليه به مردم نشان دهيد. وي با بيان اينکه نصراني هايي که وحي و نبوت را قبول نداشتند، در جريان مباهله با ديدن سيماي آسماني امام حسين (ع ) و پنج تن آل عبا تحت تاثير قرار گرفتند و از مباهله منصرف شدند، خطاب به حاضران در اين جلسه گفت: شما بايد چهره اي که از امام حسين(ع) به مردم جلوه مي دهيد، همچون جريان مباهله تاثير گذار باشد.

وي ادامه داد: با اين نبوغي که داريد مي توانستيد هنرمند و خواننده شويد اما حضرت ابوالفضل (ع) شما را انتخاب کرده و اين لطف و درجه اي است که با هيچ چيزي قابل معاوضه نيست.

سخنان آقاي هاشمي رفسنجاني دلسوزانه بود ؟

پس از رهنمود هوشمندانه رهبر انقلاب درباره ضرورت خودداري فعالان رسانه اي از " شايعه سازي ، شايعه پراکني و ايراد تهمت به روساي قواي سه گانه و رئيس مجمع تشخيص مصلحت " ، اين تصور نادرست در برخي ايجاد شد که گويا رهبر انقلاب نقد مواضع و اقدامات غلط و هزينه زاي مسئولان کشور را نفي فرمودند ، حال آنکه تصريح معظم له بر عناوين " شايعه سازي و شايعه پراکني و تهمت زدن " در کنار تاکيد ايشان بر لزوم پرهيز از " بدبين کردن مردم نسبت به نخبگان و مسئولان شان " و تقبيح " ترديد افکني در کار مسئولين رسمي کشور (شوراي نگهبان و وزارت کشور ) بعد از انتخابات " ، راه و ماموريت صحيح براي نويسندگان متعهد را به خوبي تعيين کرده است.

براي شناخت بهتر اين مسير ، از رهنمود ديگر مقتداي مان که فرمودند نبايد افراد را به علت انجام يک خطا و اختلاف سليقه ، منافق يا ضد ولايت فقيه ناميد ، وام مي گيرم تا به اين نتيجه برسم که بعضي خواص ، نخبگان و مسئولان در حوادث پس از انتخابات ، بي آنکه منافق يا ضد ولايت فقيه باشند ، اما به علت بصيرت نداشتن در مسير بدخواهان کشور و مردم گام نهادند که نقد بد فهمي و کجروي آن ها بايد با استنادات دقيق – و نه با شايعه سازي و شايعه پراکني و تهمت زدن _ صورت پذيرد .

به نظر مي رسد بعضي خواص ، صرفا" به خاطر زاويه داشتن با رويکرد و روحيه دکتر احمدي نژاد به موضع مخالف خواني نا خواسته با منويات رهبر انقلاب و عدول از نقشه راه نظام افتادند که البته با موضع گيري و تدابير غلط خود ، منافقين و مخالفين سابقه دار حکومت ولايي را دلشاد و تشجيع کردند. در اين ميان ، اما نقش آقاي هاشمي رفسنجاني بيش از سايرين مورد توجه آگاهان و تحليل گران سياسي قرار گرفت .

رويکرد و عملکرد آقاي هاشمي رفسنجاني در تحولات پيش و تحرکات پس از انتخابات ، بارها نقد شده و ايشان نيز از فرصت و مهلتي که رهبر فرزانه انقلاب براي اصلاح رفتار برخي خواص فراهم فرمودند ، برخوردار بود ، ‌اما آيا از آن همه لطف و صبوري نظام و مردم در جهت همسو شدن با ملت ايران بهره برداري مطلوبي کرده است ؟

سخنان اخير آقاي هاشمي رفسنجاني در مشهد را بايد از مصاديق ناسپاسي برخي خواص در قبال بردباري و عطوفت ملت و نظام دانست . در حالي که افکار عمومي در پي بروز اغتشاشات پس از انتخابات براي برخورد امنيتي و قضايي با عده اي از خواص و صحنه گردانان آشوب هاي سياسي و خياباني آمادگي کامل داشت ، اما نظام از اين فرصت براي برخورد با اينان استفاده نکرد تا معلوم شود در اين سرزمين با خواص کج فهم و اشتباه کار همچون منافقين و ضد انقلاب برخورد نمي شود بلکه به آن ها مهلت جبران خطا کاري داده مي شود ، ليکن تداوم موضع طلبکارانه ، مبتکرانه و قدر ناشناسانه اين جماعت نسبت به خطاپوشي مردم و رهبري ، بغض ملتي را سنگين تر مي کند که همواره خشم و مطالبه خويش را در پاي توقع مراد و مقتداي خويش ناديده گرفتند تا باز هم عده اي از اقدامات تنبيهي آنها در امان بمانند . آري ، اين عده از خواص سال هاست که صرفا" به علت تدابير رهبري توانستند در اين جامعه زندگي کنند و متاسفانه هيچ گاه اين مهم را درک نکرده اند .

مرور سخنان اخير آقاي هاشمي رفسنجاني ، هر ذهن کنجکاوي را به نکات قابل تاملي جلب مي کند . در حالي که رهبر معظم انقلاب زير سوال بردن اصل انتخابات را " بزرگترين جرم " و " ترديد افکني در کار مسئولين رسمي کشور ( شوراي نگهبان و وزارت کشور ) " را نخستين کار مطلوب دشمنان در فتنه بعد از انتخابات ناميدند ، وي در سخنراني مشهد اظهار کرد ؛ چون آن روز ميليون ها ( ! ) نفر در خيابان ها ريخته بودند و قاطعانه گفتند در انتخابات تقلب شده ، او نيز گفت ترديد دارد !

اگر چه مواضع پيش از انتخابات بستگان و اطرافيان ايشان نشان مي داد القاء وقوع تقلب در انتخابات و ريختن در خيابان ها جزو برنامه هاي قطعي بوده ، اما اين موضع آقاي هاشمي رفسنجاني در کنار تاکيد وي در همان سخنراني که از " آشنايي 60 ساله " خود با رهبري و آگاهي از مشي و مواضع اصلي معظم له حرف زدند ، جويندگان صداقت را رنجيده خاطر مي کند .

آقاي هاشمي رفسنجاني که اخيرا" – و به حق – بر ضرورت وحدت نيروها و کنار گذاشتن اختلافات تاکيد دارد ، اما در سخنان مشهد خود اظهار کرد : حکومت ، بسيج و سپاه دارد و اين طرفي ها هم استاد ، دانشجو ، نخبه ، کارگر و مدير دارند ! فارغ از اين که اصولا" اوباش جلوه دادن نخبگان و مديران کشور و مخالف خواندن آنها با بسيج و سپاه يک توهين به اقشار فرهيخته و زحمتکش جامعه است ، اما پرسش اصلي اين است که آيا وي با اين روش و با القاء اين چند دستگي ها دنبال ايجاد وحدت است ؟ تلاش براي دامن زدن به تقسيم " حکومت " و " اين طرفي ها " چه نسبتي با دلسوزي براي وحدت دارد ؟

او همچنين در جايي از از سخنراني خود گفت از اينکه دولت و مبلغان حرف هايي مي زنند و همه را به پاي رهبري مي گذارند ، خيلي غصه مي خورد و از سوي ديگر همچون موارد قبلي سعي مي کند از روابط و سوابق دوستي خود با رهبري مايه بگذارد ، حال آن که رهبر انقلاب در نماز جمعه پس از انتخابات آخرين وضعيت را در اين خصوص براي مردم ايران تبيين فرمودند.

آقاي هاشمي در اين سخنراني يک بار گفت جامعه ايي که 3 الي 4 ميليون دانشجو دارد نمي تواند با فريب اداره شود ، اما آن گاه که مي خواهد پسرش – مهدي – را از اتهام رشوه خواري در پرونده استات اويل مبري بداند ، مي گويد : " در آن ماجرا که برخي از دانشجويان شلوغ بازي کردند و قضيه به مجلس کشانده شد ..." سوال اين است که بالاخره دانشجويان اهل فهم و درک مسائل هستند يا عده اي شلوغ کار و دردسر ساز ؟

نکات ديگري نيز در اين سخنان آقاي هاشمي رفسنجاني وجود دارد که نمي توان رابطه آن ها را با دلسوزي براي نظام درک کرد نظير اينکه ايشان راه حل پيشنهادي خود براي آرام کردن آنچه که وي معترضين مي خواند را " قانون " دانست و ... ناگفته پيداست که تدبير نظام در شرايط کنوني تحمل کجروي ها و کج فهمي ها و قدر ناشناسي هاي خواص غافل و لجباز است که بدون داشتن اهداف دشمنانه ، اما بر خود محوري و حرف ناشنوي از نظام اصرار دارند . اگر چه معناي ادامه اين مسير از دست دادن مهلت و فرصتي است که مردم و رهبري به اين عده داده اند ، اما " تدبير" هميشه به معناي " تحمل " نيست .
[نام مقاله : سخنان آقاي هاشمي رفسنجاني دلسوزانه بود ؟] [نویسنده : محمد جعفر بهداد]

فرمايشات آيت الله االعظمي نوري همداني 17/09/1388


آيت الله العظمي حسين نوري همداني از مراجع عاليقدر تقليد در روز سه شنبه مورخ 17/09/1388 قائم مقام دبيرکل و اعضاي ستاد مبارزه با مواد مخدر نهاد رياست جمهوري را به حضور پذيرفتند.

در اين ديدار وي با اشاره به نا آرامي هاي روز 16 آذر ماه علت اين حوادث را بيش از همه عدم برخورد قاطع و محکم قوه قضاييه با اغتشاشگران وقايع پس از انتخابات 22 خرداد دانست.

ايشان افزود: اگر قوه قضاييه با افرادي که اقدام به آشوب و بلوا در اين مدت چند ماهه نمودند، با قاطعيت بيشتري برخورد مي کرد آن وقت شاهد اين همه فتنه و درگيري در روز 16 آذر نبوديم.

معظم له ادامه داد: چرا بايد عده اي با کمي نقش بازي کردن جلو دوربين بيگناه شناخته شده و آزاد شوند.

اين مرجع عاليقدر تصريح کرد: اين يک دهن کجي به قوه قضائيه است و اين قوه بايد به گونه اي برخورد کند که همه حساب کار خود را بنمايند و جرات نکنند دست به آشوب و فتنه بزنند.

ايشان به قوه قضاييه هشدار داد عده اي تحت تاثير بيگانگان قصد دارند تا در آينده نيز اين خرابکاري ها را انجام دهند و دشمنان را خشنود و خوشحال سازند.

آيت الله العظمي نوري همداني افزود: هر کس مورد تعريف و تمجيد دشمن قرار گيرد بي شک او دشمن نظام اسلامي محسوب مي شود.

وي در بخش ديگري از سخنان خود مواد مخدر و ترويج آن در جامعه را يکي از شگردها و راهکارهاي دشمنان براي ضربه زدن به نظام اسلامي عنوان کرد و افزود: براي رفع اين مشکل بايد به صورت ريشه اي و پايه اي اقدام نمود.

معظم له افزود: دشمنان و در راس آنان آمريکا از اين مساله بيشترين استفاده را در راستاي تضعيف نظام مي برند.

مرجع عاليقدر تقليد ادامه داد: از زماني که آمريکا و ناتو به افغانستان لشکر کشي کردند به مراتب توليد و توزيع اين مواد در منطقه بيشتر شده است.

وي با بيان اينکه بيکاري علت اصلي همه مفاسد و جرايم در جامعه است ، تصريح کرد: دولت بايد با برنامه ريزي دقيق و حساب شده براي رفع اين معضل چاره جويي کند.

آيت الله العظمي حسين نوري همداني ادامه داد: وقتي جواني تحصيلکرده که به تازگي وارد بازار کار شده ، براي خود کاري را نمي يابد طبيعي است که اعتياد به مواد مخدر را تسکيني براي خود تصور مي کند و آن وقت شخصي که قرار بود يک عنصر مفيد و موثر براي جامعه باشد، به عنوان يک عضو فلج و ناکارآمد جامعه تبديل مي شود.

ايشان با تاکيد بر کنترل مرزهاي شرقي و محل ورود مواد مخدر به کشور تصريح کرد: اين يک کار و جهاد مقدس است و کساني که در اين راه به شهادت رسيده اند خونشان امتداد خون شهداي صدر اسلام و کربلا است.

وي همچنين از قوه قضاييه خواست تا با قاچاقچيان و وارد کنندگان اين مواد افيوني به کشور آنچنان سخت گيري و بر خوردي کند تا تحت هيچ شرايط ديگر نتوانند اين کار را انجام دهند.

معظم له با بيان اينکه شهر قم يک موقعيت استراتزيک در اين زمينه دارد، افزود: قم چون به عنوان يک شاهراه مواصلاتي مهم در کشور است بيشتر در معرض خطر ورود اين مواد قرار دارد.

آيت الله العظمي نوري همداني افزود: قاچاقچيان فکر مي کنند که چون شهر قم يک شهر مذهبي و زيارتي است و زائران بي شماري از همه نقاط به آن مراجعه مي کنند بهترين مکان براي فروش و توزيع مواد است.

ايشان با بيان اينکه در دين اسلام به هيچ عنوان مواد مخدر جايز شناخته نشده و بلکه حرام است تصريح کرد: بايد با انجام کارهاي فرهنگي به ويژه از سوي مبلغان مذهبي جامعه را ازخطر هاي آن آگاه و هوشيار نمود.

وي با اشاره به اينکه در اسلام جهادهاي مختلفي از جمله جهاد با قلم و بيان وجود دارد افزود: بدون شک گذاشتن زمان و صرف وقت بسيار زياد براي حل اين گرفتاري از جامعه بزرگترين و عالي ترين جهاد است

خاطره ی جالب 16 آذر 1388


متاسفانه روز گذشته (16 آذر 1388) دانشگاه اميركبير شاهد حضور يك فرد غيردانشجو در اين دانشگاه براي ايجاد التهاب و اغتشاش بود.
وی که دانشجوي ورودي سال 83 رشته كشتيراني دانشگاه اميركبير بوده است ، با گذشت 11 ترم از زمان تحصيلش تنها توانسته بود 70 واحد درسي پاس نمايد و طی چند ترم متولی معدلش زیر 10 بوده و از این رو از دانشگاه اخراج شده است.
فرد مذکور به همراه دو دانشجوی دیگر ، به خاطر انتشار نشریات موهن علیه ائمه اطهارعلیهم السلام در دانشگاه امیر کبیر، سابقه 15 ماه حبس در پرونده خود دارد.

برابر خبرهای منتشر شده در روزنامه های کثیرالانتشار وی از اعضاي طيف غيرقانوني و افراطي علامه است كه غير از راديوها و تلويزيون‌هاي بيگانه ، با گروهك تروريستي منافقين در ارتباط بوده و اغتشاشات در دانشگاه‌ها را ساماندهي مي‌كند.

سايت خبرنامه اميركبير متعلق به اين طيف افراطي توسط فردي به نام "ر.ي " از عناصر وابسته به گروهك تروريستي منافقين اداره مي‌ شود و اعضاي اين طيف نيز غير از اين گروهك تروريستي ، با گروهك‌هاي تجزيه‌طلب همچون پژاك در ارتباط هستند.

این دانشجوی اخراجی که از ليدرهای اصلي اغتشاشات روز 16 آدر در دانشگاه اميركبير بود ، قصد داشت با لباس زنانه فرار را به قرار ترجیح دهد که توسط نیروهای انتظامی شناسایی و دستگیر شده است.

تصاويري از لحظه فرار وي از دانشگاه اميركبير با پوشش زنانه بر روی سایت های اینترنتی و برخی روزنامه های کیثرالانتشار درج شده است.

امید است قوه قضائیه برابر قوانین مجازات های اسلامی با متخلفین رفتار نماید.

16آذر 1332به روايت شهيد چمران

از آن روزيعني 16 آذر 1332، نه سال مي‌گذرد ولي وقايع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گويي همه را به چشم مي‌بينم ؛ صداي رگبار مسلسل در گوشم طنين مي‌‌اندازد ، سکوت موحش بعد از رگبار بدنم را مي‌لرزاند ، آه بلند و ناله‌ ي جانگداز مجروحان را در ميان اين سکوت دردناک مي‌شنوم ، دانشکده ‌ي فني خون‌ آلود را در آن روز و روزهاي بعد به راي العين مي‌بينم.
آن روز ساکت­ ‌ترين روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه‌اي را نشان مي‌داد ، دانشجويان بي‌اندازه آرام و هوشيار بودند که به هيچ‌ وجه بهانه‌اي به دست کودتاچيان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد ؟ و چطور سه نفر از بهترين دوستان ما، بزرگ‌نيا، قندچي و رضوي به شهادت رسيدند ؟
از روز 14 آذر تظاهراتي که در گوشه به وقوع مي‌پيوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عده‌اي دستگير شدند. روز 15 آذر مجددا تظاهرات بي‌ سابقه ‌اي در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشکده‏هاي پزشکي، حقوق و علوم ، دندانپزشکي، تظاهرات موضعي بود و جلوي هر دانشکده مستقلا انجام مي‌گرفت و سرانجام با يورش سربازان خاتمه مي‌يافت و عده‌اي دستگير شدند. در بازار نيز همزمان با تظاهرات دانشجويان، مردم دست به اعتصاب زده شروع به تظاهرات کردند و عده‌اي به وسيله مامورين نظامي گرفتار شدند.
ضمناً در تاريخ 24 آبان اعلام شده بود که نيکسون معاون رييس جمهور آمريکا از طرف آيزنهاور به ايران مي‌آيد. نيکسون به ايران مي‌آمد تا نتايج « پيروزي سياسي اميد بخشي که در ايران نصيب قواي طرفدار تثبيت اوضاع و قواي آزادي شده است » (نقل از نطق آيزنهاور در کنگره آمريکا بعد از کودتاي 28 مرداد) را ببيند.
دانشجويان مبارز دانشگاه نيز تصميم گرفتند که هنگام ورود نيکسون ، ضمن دمونستراسيون عظيمي ، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداري خود را از دکتر مصدق نشان دهند. تظاهرات عليه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر به دادگاه «حکيم فرموده» همه جا به چشم مي‌خورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نيکسون حتمي مي‌نمود.
ولي اين تظاهرات براي دولتيان خيلي گران تمام مي‌شد زيرا تار و پود وجود آن ها بستگي به کمک سرشار آمريکا داشت. اين بود که دستگاه براي خفه کردن مردم و جلوگيري از تظاهرات از ارتکاب هيچ جنايتي ابا نداشت. روز 15 آذر يکي از دربانان دانشگاه شنيده بود که تلفني به يکي از افسران گارد دانشگاه دستور مي‌رسد که « بايد دانشجويي را شقه کرد و جلوي در بزرگ دانشگاه آويخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نيکسون صداها خفه گردد و جنبده‌اي نجنبد...».
دولت بغض و کينه شديدي به دانشگاه داشت. زيرا دانشجويان پرچمدار مبارزات ملي بودند و با فعاليت مداوم و موثر خود هيات حاکمه را به خطر و سقوط تهديد مي‌کردند. دولت با خراب کردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاريان را کم و بيش مجبور به سکوت کرد ولي دانشگاه همچنان خاري در چشم دستگاه مي‌ خليد و دست از مبارزه بر نمي‌­داشت و دستگاه همچون درنده خونخواري به کمين نشسته دندان تيز کرده بود که از دانشجويان مبارز دانشگاه انتقام بگيرد. انتقامي که عبرت همگان شود.
اين بود که به خاطر انتقام از دانشجويان و به بهانه تظاهرات عليه تجديد رابطه با انگلستان و براي جلوگيري از تظاهرات در مقابل نيکسون جنايت بزرگ هيات حاکمه ايران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه 1332 در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پيوست. صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه ، دانشجويان متوجه تجهيزات فوق العاده سربازان و اوضاع غير عادي اطراف دانشگاه شده وقوع حادثه‌اي را پيش بيني مي‌کردند. نقشه پليد هيات حاکمه بر همه واضح بود و دانشجويان حتي الامکان سعي مي‌کردند که به هيچ وجه بهانه‌اي به دست بهانه جويان ندهند. از اين رو دانشجويان با کمال خونسردي و احتياط به کلاس‌ها رفتند و سربازان به راهنمايي عده‌اي کارآگاه به راه افتادند.
حدود ساعت 10 صبح موقعي که دانشجويان در کلاس‌­ها بودند، چندين نفر از سربازان دسته "جانباز " به معيت زيادي سرباز معمولي رهسپار دانشکده فني شدند. ما در کلاس دوم دانشکده فني که در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بوديم. آقاي مهندس شمس استاد نقشه‌ برداري تدريس مي‌کرد. صداي چکمه سربازان از راهرو پشت در به گوش مي‌رسيد. اضطراب و ناراحتي بر همه مستولي شده بود و کسي به درس توجه نمي‌کرد. در اين هنگام پيشخدمت دانشکده مخفيانه وارد کلاس شده به دانشجويان گفت: « بسيار مواظب باشيد. چون سربازان مي‌خواهند به کلاس حمله کنند اگر اعلاميه يا روزنامه‌اي داريد از خود دور کنيد (آن روز «راه مصدق» و اعلاميه‏هاي نهضت مقاومت ملي به وفور در دانشگاه پخش مي‌شد.) مهندس خليلي به شدت عصباني است و تلاش مي‌کند از ورود سربازان به کلاس جلوگيري کند ولي معلوم نيست که قادر به اين کار باشد » او مهندس خليلي و دکتر عابدي رييس و معاون دانشکده فني با تمام قوا مي‌کوشيدند از ورود سربازان به کلاس جلوگيري کنند. ولي سربازان نه تنها به حرف آنها اهميتي ندادند بلکه آنها را تهديد به مرگ کردند. تا بالاخره در کلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز«جانباز» با مسلسل سبک وارد کلاس شدند.

آغاز درگيري‌ها
عده‌اي از سربازان، دانشکده فني را به کلي محاصره کرده بودند تا کسي از ميدان نگريزد.اکثر دانشجويان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهاي جنوبي و غربي دانشکده خارج شوند. در اين ميان بغض يکي از دانشجويان ترکيد. او که مرگ را به چشم مي‌ديد و خود را کشته مي‌دانست ديگر نتوانست اين همه فشار دروني را تحمل کند و آتش از سينه پرسوز و گدازش به شکل شعارهاي کوتاه بيرون ريخت:« دست نظاميان از دانشگاه کوتاه ». هنوز صداي او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باريدن گرفت و چون دانشجويان فرصت فرار نداشتند، به کلي غافلگير شدند و در همان لحظه اول عده زيادي هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشي بود. دانشجويان يکي پس از ديگري به زمين مي‌افتادند به خصوص که بين محوطه مرکزي دانشکده فني و قسمت‌هاي جنوبي سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشيني عده زيادي از دانشجويان روي اين پله‏ها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند.
اجساد خون‌آلود شهيدان و آن همه ناله‏هاي پرشورشان نه تنها در دل سنگ اين جلادان اثري نکرد بلکه با مسرت و پيروزي به دستگيري باقيمانده دانشجويان پرداختند. هر که را يافتند گرفتند و آنگاه آنها را با قنداق تفنگ زدند با دست‌هاي بالا به صف و روانه زندان کردند و خبر پيروزي خود را براي يزيد زمان بردند تا انعام و پاداش خود را دريافت دارند. در اين واقعه مستخدمان و کارگران دانشکده فني بي‌اندازه به دانشجويان کمک کردند.
بدين ترتيب سه نفر از دوستان ما بزرگ‌نيا، قندچي و شريعت رضوي شهيد و بيست و هفت نفر دستگير و عده زيادي مجروح شدند. هنگام تيراندازي بعضي از رادياتورهاي شوفاژ در اثر گلوله سوراخ شد و آب گرم با خون شهدا و مجروحين در آميخت و سراسر محوطه مرکزي دانشکده فني را پوشاند، طوري که حتي پس از ماه‏ها از در و ديوار دانشکده فني بوي خون مي‌آمد. مامورين انتظامي پس از اين عمل جنايتکارانه و ناجوانمردانه از انعکاس خشم و غضب مردم به هراس افتاده براي پوشاندن آثار جرم خود خون‌ها را پاک کردند ولي ماه‏ها اثر خون در گوشه و کنار ديده مي‌شد و سال‌ها جاي گلوله‏ها بر در وديوار دانشکده فني نمايان بود و تا زمين مي‌گردد و تاريخ وجود دارد، ننگ و رسوايي بر کودتاچيان خواهد بود.
جريان اين فاجعه دردناک به سرعت منتشر شد و خشم و کينه آزاديخواهان را برافروخت. دانشگاه تهران به پيروي از دانشکده فني و به عزاي شهداي آن در اعتصاب عميقي فرورفت. بعد از ظهر آن روز دانشجويان با کراوات سياه از دانشکده حرکت کردند و با سکوت غم‌آلود و ماتم زده رهسپار خيابان‌هاي مرکزي شهر شدند و مخصوصاً در خيابان‌هاي لاله‌زار و استانبول انبوه دانشجويان عزادار نظر هر رهگذري را جلب و او را متوجه اين جنايت عظيم مي‌کرد. بيشتر دانشکده‏هاي شهرستان‌ها نيز براي پشتيباني از دانشگاه تهران اعتصاب کردند. تعداد زيادي از سازمان‌هاي دانشجويي خارج از کشور نيز به عمل وحشيانه و خصمانه دولت به شدت اعتراض کردند. در مقابل سيل اعتراض، جنايتکاران شروع به سفسطه کردند و در مقابل خبرنگاران گفتند که دانشجويان براي گرفتن تفنگ سربازان حمله کردند و سربازان نيز اجباراً تيرهايي به هوا شليک کردند و تصادفا سه نفر کشته شدند.
يکي از مجلات، با آنکه سانسور شديدي وجود داشت و کسي جرات نمي‌کرد عليه دستگاه کلمه‌اي بنويسد به مسخره نوشته بود که «اگر تيرها هوايي شليک شده، پس بنابراين دانشجويان پر در آورده به هوا پرواز کرده و خود را به گلوله زده اند.» به عبارت ديگر گلوله‏ها به دانشجويان نخورده بلکه دانشجويان به هوا پرواز کرده‌اند و خود را به گلوله‏ها زده‌اند.

قربانيان نيکسون
روز بعد نيکسون به ايران آمد ودر همان دانشگاه، در همان دانشگاهي که هنوز به خون دانشجويان بي‌‌گناه رنگين بود، دکتراي افتخاري حقوق دريافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا وعده مساعدت و کمک داد و به رييس جمهور آمريکا پيغام برد که آسوده بخوابد چون او که نوشته بود؛ "... گو اين که مخاطراتي که متوجه ايران بود، تخفيف يافته است. مع‌ذالک ابرهايي که ايران را تهديد مي‌کرد، به کلي متلاشي و پراکنده نشده است. و مملکت نسبتاً امن و امان است!
صبح ورود نيکسون يکي از روزنامه‏ها در سرمقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشاده‌اي به نيکسون نوشت که فورا توقيف شد. ولي دانشجويان سحرخيزي که خواب و خوراک نداشتند واستراحت در قبل مرگ دوستانشان ميسر نبود، زودتر از پليس روزنامه را خواندند. در اين نامه سرگشاده ابتدا به سنت قديم ما ايراني‌­ها اشاره شده بود که «هرگاه دوستي از سفر مي‌آيد يا کسي از زيارت باز مي‌گردد و يا شخصيتي بزرگ وارد مي‌شود، ما ايرانيان به فراخور حال در قدم او گاوي يا گوسفندي قرباني مي‌کنيم.» آنگاه خطاب به نيکسون گفته شده بود:«آقاي نيکسون وجود شما آنقدر گرامي و عزيز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترين جوانان اين کشور يعني دانشجويان دانشگاه را قرباني کردند.»

نثار روح پاک شهداي دانشجو صلوات